پیام زن با حجاب
احادیث ائمه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
باسلام به وبلاگ من خوش آمدید!!
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 3359
بازدید کل : 92327
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
وصیتنامه شهدا
پیام زن با حجاب
نویسنده : فهیمه
تاریخ : سه شنبه 22 مهر 1393

وقتی زن با حجاب ،با وقار و متین گام برمیدارد و بدون نازو عشوه سخن میگوید در حقیقت با عمل خود پیام میدهد

که من گل خوشبویی هستم که تنها به خانواده ام تعلق دارم..

با چادرم که چون خاریست ازگل وجودم محافظت میکنم وچشم ناپاکان راکور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید میگردانم..

با چادرو حجابم ،غیرت شوهرم ،پدرم و برادرم را به نمایش میگذارم که پروانه وار به دورگلشان میچرخند و آنرا ازدید نا محرمان حفظ میکنند..

پوشش من خبر از دلی روشن ،درونی پاک و ایمانی قوی میدهد..

میگوید :من اسیر نفس و مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم.

ازهر بندو اسارتی آزاد گشتم و درسایه ولایت الهی درآمده ام.

 

 

 

و همچون مروارید در چادر صدف گونه ام جای گرفته ام.

 

 

 

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین


بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کان در این گوشه عزای بی ریا دارد حسین

 

سرت رابالابگیر...

 

 

 

 

 

پست ترین آدما کسانی هستن که به دست گذاشتن

روی نقطه ضعف دیگران

بگن شوخی!!!

 

 

 

دیروز که رفته بودم خیابون تو ویترین یکی از مغازه ها چشمم افتاد به یه مدل لباسی که چند ماه پیش خریده بودمش واز روی کنجکاوی خواستم برم ببینم قیمتش فرقی کرده یانه؟

تاواردمغازه شدیم چشممون افتاد به فروشنده ک اشنای قدیمیمون بود..ی دختر خانوم گل محجبه ک داشت تو مغازش قرآن میخوند..خلاصه رفتیم تو مغازه و بعداز حال واحوالپرسی های مرسوم متوجه شدیم هنوزم مجرده!!!!!!!!!!!!

دختر گلی که الان چندسالی هست سی سالگی رو رد کرده

اونجا فقط اعصابم خورد شد...چون دقیقا باحرفاش موافق بودم............

واقعا پسری که لیاقت اون دختروداشته باشه خود من ندیدم....البته این دخترا کم نیستنا کلی ازدوستای دانشگاهیم هستن حالا سنشون خیلی کمتره ولی خب مثه اینکه قراره سرنوشت خیلی از دخترای محجبه ما همینجوری بشه

PorMana (9)_Www.Shabhayetanhayi.ir

نمیگم پسرای خوب وجود ندارنا....نه هستن ....ولی متاسفانه اوناهم موقع رفتن به خواستگاری اول مادر محترمشونو میفرسن ومادر گرامی هم میگه دنبال دختر خوب ومومن میگرده ولی بیشتر تونخ  قد ،وزن،رنگ مو،رنگ چشم و بقیه ظواهره فک کنم اشتباهی فک کردن میخوان برن خرید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یکی نیست بگه مادر جان بیا ببین این دختر ازنظرفکری به پسرت میخوره یانه ؟مگه دوروز دیگه شما میخوای با قدووزنش زندگی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ماشالله تازه زحمت نمیکشن اقادومادم باخودشون ببرن ..انگار فقط اونا باید دخترو ببینن....خونواده دخترم که اصن نمیخوان ببینن این جناب شاهزاده چ شکلی هست،خودش چطور حرف میزنه و....

از اونطرفم خیلی ازاقایونی ک ادعای مثبت بودن دارن به ی سری مسائل دینی ک میرسن میلنگن وبعد میگن دخترا سخت میگیرن.......

خیلیاشونم دم از حجاب وغیرت میزنن اما موقع زن گرفتن میرن سراغ دخترایی ک بادلبری دلشونو بردن دیگه

امان از دست .................

*************************************************************

مسلمانان مرا وقتی پسر بود          که با وی گفتمی گر دردسر بود

ز بیماری چو می افتادم از پا            به درمانش امیدم را ثمر بود

ز مدرسه ز خانه صحبت او              برایم روز دیگر تازه تر بود

خریدم از برایش ماهواره                گمانم مستحق این اثر بود

ببوسید او کتاب و دفتر و درس       چنان دیدم که او هم در خطر بود

تماشای زیاد رقص و آواز               هماره کار او شب تا سحر بود

بپوشیدش لباس رنگ وارنگ         که زلفش هد هد کاکل به سر بود

 

 

به تقلید از فرنگی های بی دین     به دنبال قر و رقص کمر بود

زمن ضایع شد امنیت به خانه        چو او را زین منش شوقی دگر بود

شدم نادم ز کار خود چه سازم؟    ندانستم پسر را این شرر بود

خبر دادم به مامورین شهری         برند آنتن چو من را دردسر بود

چه حاصل بردن آنتن زخانه          مرا دیگر پسر نی آن پسر بود

خورم حسرت به روزی کز محبت  پسر جانم مرا چون تاج سر بود

منبع:سحاب وبلاگ

 

 

 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تقویم واوقات شرعی
" >اوقات شرعی
//Ashoora.ir|Shohada Beginsوصیت شهدا" >وصیتنامه شهدا

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

مشاوره






آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 28
:: بازدید ماه : 3359
:: بازدید سال : 12402
:: بازدید کلی : 92327

RSS

Powered By
loxblog.Com